زندگی من:مریم وباباش
سحر خانم دختر دایی
عکس سفر94
اینم عکسهای جشن نوروز مهد نونهال
خلاصه سفرنوروز94
عزیزم خیلی وقته وقت نکردم بیام به وبت سر بزنم راستش کارای عید ومسافرت وبعدش عقد اقا رسول حسابی وقتمون را پر کرد هرچند وقتمون پر بود ولی عوضش به خوشی گذشت انشاله همیشه زندگی ادم به خوشی بگذرد امسال با توو بابای گلت خیلی سفر خوبی داشتیم راستش بعد از سفر به خوزستان بابات تصمیم گرفت امسال به بوشهر بریم وای مامان جون تارسیدیم بوشهر تو مثل این دریا ندیده ها پریدی تو آب اونقدر اب بازی کردی که من ترسیدم سرما بخوری خلاصه بابا هم ازاین سفر خیلی راضی بود تو دورورزی مه بوشهر بودیم ما فقط دریا بودیم یعنی جای دیگری ازبوشهر رو نرفتیم به خاطر ذوقی که تو داشتی گلم بعد ازراه برگشت ازبوشهر یک سر به بندر گناوه زدیم...
نویسنده :
مامانی
9:53